هجدهمین پست

سلام لیموعسل‌حالم خوب نییییییییست‌دارم می‌میرم‌ روان پزشک گفته بود باید بری‌ روانشناس نرفتم الان داغونم...حالت تهوع دارم همه چی خوبه هاهمه چی روبه راهه جز منافکارم‌مریضم..._________________________تو چشماش‌ یه دنیای‌ رنگی رو دارهدل من بجز اون که دردی ندارهنه هستش‌ نه حتی نمیاد سراغم‌نباشه نمیخوام که بارون بباره‌یه لیلای‌ بی عشق و احساسی بودههنوزم برای نبودش‌ که زودهخیالش‌ یه سردره‌ که تو سرم‌ هست‌نباشه نفس‌ نیست توی سینه دوده‌تلخیو‌ تو خوب بلدی شیرین‌ بودن کار تو نیستروزای‌ خوبت‌ با منهکه دیگه قسمت تو نیست...منه‌ دیوونه‌ رو تو دیوونه کردیقبلنا‌ درمون‌ الانا‌ دردی‌دورادور بدون دلم‌ هواتو‌ دارهمنم‌ و قلبی‌ که بی‌کس و کاره‌روبرو‌ چشامه‌ هنوز‌ جای خالیش‌بعد تو خونه رو می‌زنم‌ آتیش‌...تلخیو‌ تو خوب بلدی شیرین‌ بودن کار تو نیستروزای‌ خودت با منه‌که دیگه قسمت تو نیست_______________________می‌دونی‌ می‌خوام‌ غر‌ بزنمممممم‌واقعا مادرشوهر‌ که می‌گفتن چیز عجیبیه‌من دو برابر‌ بیشتر‌ از دخترِ خواهرش‌ تو خونه‌ی خواهرش‌ ظرف شستم، یه بار نگفت دستت‌ درد‌ نکنه ولی وقتی اون‌ شست میگه بذار‌ من بیام نصفشو‌ بشورم سرپا‌ موندی :((((بابا لحنتی‌ من تو خونه بابام‌ دست به سیاه‌ سفید‌ نمی‌زدم آخهههههه‌ درسته‌ حالا من ظرف شستن‌ دوس دارم ولی کمرم‌ درد می‌کنه خبببببببباه‌ چقد متنفرم‌ از این بحثای‌ خونواده‌ شوهر و فلان ولی ببین گرفتارش‌ شدم‌ خودممممم‌ هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسل‌ازت یه چیزی می‌خوام ولی اذیتم می‌کنی قبول نمی‌کنیمنم نمی‌دونم چیکار کنم، کاری از دستم برنمیاد‌...لحنتی‌...روزا یکنواخته، مغزم‌ مریضه، روانم‌ بیماره، ولی در ظاهر همه چی اوکیه.حال جسمیم‌ خوبه بهترم یادم رفته آخرین بار‌...هیچهیچ چه کلمه‌ایه‌... انقد خوابم میاد ولی نمی‌تونم بخوابم‌... نمی‌دونم‌ چرا اومدم اینجا رو خط خطی کردم... برم شاید بخوابم‌... فعلا هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلسلام متروکه‌ی من...انقد گریه کردم تا فهمیدم چه مرگمه‌...من مرگم توعه!تو نیستی که انقد احساس تنهایی می‌کنمتو نیستی که من انگار یه چیزی گم کردم تو نیستی که اشک من خشک نمی‌شهتو نیستی که من نمی‌خندم تو نیستی که من عکس نمی‌گیرم تو نیستی که همه کسم باشی‌...تو نیستی‌.......تو بودی که من هیچی رو احساس نمی‌کردم ازم می‌خواستی‌....اه‌...حتی اینجا هم خفه خون باید بگیرم‌...لعنت به این زندگی....چقد دلم گرفته ... اه لیموعسل‌... تو بخند، تو خوب باش، گور من کنن‌... هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلنمی‌دونم اصلا چی قراره بنویسمدلم یه طناب می‌خواد که آویزونم کنهدلم یه مرگ می‌خواد... که خلاصم کنهخیلی عجیبه که تمایلی به پر کردن تنهایی مزخرفم ندارمخیلی عجیبه که هیچ حرفی با هیچ کس ندارمشب هجدهمین پست...ادامه مطلب

می‌گویند می‌روی با آخرین بارانزبانم لالمی‌گویند از دلم دل می‌کَنی آسانزبانم لالمن گاهیبا خودم در خلوتم آهسته می‌گویممباداراست باشد حرف این و آنزبانم لال می‌ترسم از این راهاز درد بی‌درمانتو می‌روی یک ر هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلامروز از وقتی بیدار شدمتا الان که ساعت 4 و ربع صبحه،لپ تاپ چشم تو چشمم بوده:)تقریبا خوب پیش رفتم.درسته همش گوشی هم دستم بودولیالان به خودم اومدم و دیدم که اشک هر دو چشمم در اومده :/یعی قرا هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلحرف لِ کیبوردم خیلی ضعیف کار می‌کنه، رفته رو مخمامروزم از صب پای لپ تاپ بودمواقعا خسته و خوابالوامچون دیشب 14 ساعت خوابیدم:)))))از 10 و نیم خوابیدم تا 1 امروزحالا اون هیچیاز صب تا خود شب، هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلیه چیزی یهو به ذهنم اومدکه حتی نمی‌تونم تو جمله ها بیارمشالان یه جوری ول و راحته که بتونه به سادگی منو ول کنهاگه یه روز برسه که من دوسش داشته باشم ولی اون نهچی می‌شه؟می‌دونی، زندگی خیلی عن هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسلیه چیزایی هیچ وقت تموم نمی‌شنفراموش هم نمی‌شنعادت هم نمی‌شن...فقط دردِ بی درمان می‌شن..دو روز بود بی حوصله بودم اما امروز فقط عصبانی بودمبدجوری هم خوشگل ریده بودم به طرفدارای حاجیولی بعد ه هجدهمین پست...ادامه مطلب

سلام لیموعسل

دیروز آزمون آ.پ قبول شدم:))))

حرف زیادی ندارم که درموردش بزنم

ولی خب از مصاحبه می‌ترسم

امروز هم که کلا یادم رفته اصلا که همچین اتفاقی افتاده

معمولیم

ولش کن بعدا شاید ادیت کردم ای پستو. الان شدید خوابم میاد :(

هجدهمین پست...